به همان اندازه که سقوط حکومتهای فاسد، اقتدارگرا و توتالیتر، یک رویداد میمون و مبارک برای ملتها محسوب میشود، آنارشی، هرج و مرج و امکان استفاده افراطیون از این رویدادها به منظور ایجاد بیثباتی بیشتر و تسلط بر سرنوشت کشورها و ملتها نگرانکننده و خطرناک است.
به گزارش انصار، جنبش دانشجویی بنگله دیش پس از هفتهها اعتراض و انقلاب در نهایت پیروز شد و شیخ حسینه؛ دیکتاتور خودکامه این کشور با ترک قدرت از کشور فرار کرد.
شیخ حسینه با استفاده از هلیکوپتر نظامی راهی کشور همسایه هند شد و به این ترتیب، معترضان خشمگین وارد کاخ ریاست جمهوری، اقامتگاه نخستوزیری و سایر اماکن دولتی شدند تا پیروزی خود را جشن بگیرند.
در این میان البته نگرانیهایی نیز وجود دارد؛ زیرا ارتش بنگله دیش همچنان تلاش میکند روند انتقال سیاسی را مدیریت کند و با تشکیل دولت موقت، زمینه را برای ایجاد دولتی همسو با منافع خود در داکا فراهم سازد.
شاید همین امر است که هنوز علیرغم فرار نخستوزیر از کشور، اعتراضات انقلابی در بنگله دیش فروکش نکرده و معترضان خشمگین با آتش زدن اماکن دولتی، اقامتگاه نخستوزیر سابق و حتی مراکز تجاری نزدیک به حلقه قدرت تلاش میکنند، مطالبات خود را بر فرماندهان نظامی تحمیل کنند و اجازه ندهند که جنرالها با مدیریت روند انتقال سیاسی، اهداف انقلابی قیام را نادیده بگیرند و مصادره کنند.
در این میان اما ارتش بنگله دیش نیز نگرانیهای جدی درباره احتمال قدرتگیری اسلامگرایان افراطی دارد. در جریان اعتراضات دانشجویی نیز بارها تصاویری از پرچمهای طالبان از سوی برخی از معترضان منتشر شد؛ رویدادی که نگرانیها درباره قدرتگیری اسلامگرایان افراطی معتقد به تفکر طالبانی در بنگله دیش را دوچندان کرده است.
نکته دیگر، رقابتهای فشرده منطقهای میان هند و پاکستان است. بسیاری از ناظران معتقد اند که در عقب اعتراضات دانشجویی بنگله دیش، پاکستان قرار دارد تا با استفاده از زمینههای سیاسی و اجتماعی حکمرانی نخستوزیر خودکامه پیشین این کشور، یک دولت طرفدار هند را ساقط کند و یک دولت حامی پاکستان را بر سر کار بیاورد؛ اتفاقی که سه سال پیش در افغانستان نیز رخ داد و در نتیجه آن دولت جمهوری که با هند پیمان استراتژیک امضا کرده بود ساقط شد و رژیم طالبان به قدرت رسید که از حمایت حداکثری پاکستان برخوردار بود.
از قضا هر دو رویداد در ماه اگست رخ دادهاند چیزی که از دید شماری از مردم و ناظران سیاسی به مثابه قرینهای برای سقوط ژیمهای فاسد و خودکامه در ماه اگست تبدیل شده است. اما آیا این بدان معناست که در تجارب مشابه افغانستان نیز افراطگرایان رادیکال مسلمان جانشین دیکتاتورهای خودکامه و توتالیتر میشوند؟
شاید به دلیل همین نگرانیها بود که نخستوزیر فراری بنگله دیش برای مهار اعتراضات و جلوگیری از قدرتگیری اسلام سیاسی در این کشور، فعالیت یک حزب بزرگ اسلامی در بنگله دیش را به طور کامل ممنوع اعلام کرد. این اقدام که در اوج اعتراضات دانشجویی بنگله دیش صورت گرفت تاثیر چندانی بر روند جنبش انقلابی نداشت و مانع ادامه اعتراضات دانشجویی برای تغییر معادلات قدرت در این کشور نشد.
در ادامه تحولات سیاسی در بنگله دیش، فرمانده ارتش اعلام کرده که با رهبر حزب اسلامی ممنوع شده در آن کشور نیز برای تشکیل دولت آینده مذاکره کرده است. این نشان میدهد که ارتش بنگله دیش نیز با برخی از واقعیتهای سیاسی و انقلابی در این کشور از جمله قدرت غیرقابل انکار اسلامگرایان کنار آمده و آن را به رسمیت شناخته است.
در این میان اگرچه سقوط دولت بنگله دیش در ۵ اگست به طور فزایندهای از سوی کاربران و رهبران افغان با سقوط حکومت جمهوری به رهبری اشرف غنی در ۱۵ اگست سال ۲۰۲۱ میلادی مقایسه میشود و شماری از کاربران با اشاره به این دو رویداد نسبت به سرنوشت مشابه دیکتاتورهای دیگر آسیایی در ماه اگست سالهای آینده هشدار میدهند؛ اما به باور کارشناسان به همان اندازه که سقوط حکومتهای فاسد، اقتدارگرا و توتالیتر، یک رویداد میمون و مبارک برای ملتها محسوب میشود، آنارشی، هرج و مرج و امکان استفاده افراطیون از این رویدادها به منظور ایجاد بیثباتی بیشتر و تسلط بر سرنوشت کشورها و ملتها نگرانکننده و خطرناک است.
بنابراین همانطور که نتیجه سقوط حکومت فاسد اشرف غنی برای مردم افغانستان به مراتب فاجعهبارتر از بقای او در قدرت بود، این نگرانی درباره بنگله دیش نیز وجود دارد که با توجه به وجود یک ارتش اقتدارگرا و سرکوبگر از یک سو و قدرت قابل توجه جریانهای افراطگرای از جانب دیگر به علاوه تنش و تقابل دایمی و نبرد نیابتی همسایگان متخاصم، ممکن است شادمانی از سرنگونی یک دولت فاسد و یک دیکتاتور خودکامه دیری نپاید و مردم فقیر بنگله دیش با پیامدهایی به مراتب فاجعهبارتر از دوران سلطه اقتدارگرایانه شیخ حسینه روبهرو شوند. مهدی نوری
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/32898